در عصری زندگی می کنیم که زنان و مردان ،
همگی در جامعه و لایه های مختلف آن حضور دارند. دیگر نمی توان مانند قدیم
انتظار داشت تا مردان فقط با مردان سخن بگویند و زنان فقط با زنان! چرا که
معلم زن ، پرستار زن ، منشی زن ، استاد زن ، فروشنده ی زن و حتی راننده زن
هم در این جامعه مانند مردان، دیده می شوند.
اما مشکل از جائی شروع می
شود که دختران، پسران، زنان و مردان در محیط های آموزشی مثل دوران راهنمائی
، دبیرستان ، دانشگاه یا حتی محیط های کاری علاوه بر روابط عادی روزمره،
دارای نوعی علاقه و احساس به یکدیگر می شوند و کم کم باب صمیمیت ها و محبت
های خارج از عُرف شروع می شود. شاید در ابتدا تصور شود که چنین رفتارهایی
کاملاً طبیعی است اما با نگاهی دقیق تر متوجه می شویم که ارتباطات
فرواخلاقی و فرو هنجاری بین زن و مرد ، کاملاً به ما این هشدار را می دهد
که چرا :
1- چرا یک زن باید در محیط کار، آن هم با
پوشش تحریک کننده، در طول روز ، ده ها و صدها مشتری را به تحریک وادارد و
مردان را تنوع طلب کند؟ و در ذهن آنها ده ها دغدغه ی جنسی را بپروراند؟! و
باعث شود ، که مردان تنها به خاطر ارضای شهوت خود ، زنان را دوست بدارند؟!
2- چرا باید یک زن یا مرد ، از شخصیت انسانی و فطری خود بیرون آیند و بدون
اینکه نسبتی بین آنها باشد ،در کنار هم ساعت هایی را بگذرانند و به هم
ابراز محبت کنند؟
3- چرا یک مرد یا زن ،که خود تجربه ی چنین دوستی هایی را دارد ، باید به محض زنگ خوردن گوشی همسرش ، فکرش هزار جا برود؟!
4- چرا یک دختر وقتی با پوشش نامناسب و بدن نما در جامعه حضور پیدا می کند
، نباید انتظار داشته باشد که دیگران ، فقط به تن او و جسم او توجه کنند و
به فکر برده کشی جنسی از او باشند؟!
5- چرا وقتی یک زن یا شوهر
که چنین رابطه هایی را تجربه کرده اند ، به محض دیر کردن شریک زندگی شان ،
هزاران شک و شبهه در قلب شان وارد می شود؟!
و ده ها چرای دیگر ... .
باید گفت که ایجاد محبت و علاقه خارج از
عرف میان دختران و پسران ، وقتی که دارای چارچوب اخلاقی ، قانونی و
خویشاوندی نشده است ، دارای آسیب های بسیاری است که همگان از آن اطلاع
داریم . یک زن یا مرد یا دختر یا پسر هنگامی که دوستی از جنس مخالف را
انتخاب می کند و با او به هر نحوی در ارتباط است ، علاوه بر اینکه هیچ گاه
حقیقتاً تعهدی نسبت به او برای خود احساس نمی کند ، بلکه اصلاً به فکر
آینده ی او هم نیست . چرا که اگر جنس مخالف ازدواج کرده باشد ، این یک
خیانت به شریک زندگی اوست که یک نفر خارج از محدوده ی خانواده ، یکی از
زوجین را به دوستی بگیرد . اگر هم ازدواج نکرده باشد ، این دوستی ها و
ارتباطات خارج از محدوده ، باعث ناهنجاری های بسیاری می شود که یکی از آنها
وقتی است که این دو با هم ازدواج می کنند یا به هر نحوی ، دوستی شان به هم
می خورد و هر یک بعد از مدتی با افراد دیگری ازدواج می کنند. حال وقتی
ازدواج صورت گرفت و سختی ها و مشکلات و دغدغه های یک زندگی بر روی دوش آنها
سوار شد ، به یاد روزگار دوستی های بدون مشکل خود می افتند و از زندگی
مشترک که مخلوطی از غم و شادی است دلزده می شوند . نیز وقتی به یاد خاطرات
دوستی خود می افتند و یا احساسات آن موقع را به خاطر می آورند ، دیگر از
همسر خود لذت کافی را نمی برند.
چرا دوست دخترها و دوست پسرها با هم ازدواج نمی کنند؟
چون دوست ندارند غم ، نگرانی ، سختی ها و تعهدات خانوادگی را تحمل کنند و فقط فکر لذت اند!
متأسفانه پدیده ی دوستی های زن و مرد ، آسیب جدی به مقوله ی ازدواج زده
است. چه پیش از ازدواج و چه پس از آن ، این اضطراب ها ، شک ها ، بی اخلاقی
ها ، سوء ظن ها که ماحصل ارتباطات فرا هنجاری دخترها و پسرهاست ، باعث شده
است که آمار طلاق بالا رود ، درصد خیانت شوهران و زنان فزونی گیرد و محبت
بین زن و شوهر ها کاستی گیرد.
بیاییم در زندگی ، با انتخاب یک شریک
مناسب در بستر مبارک ازدواج ، خوب و پاک و ارزشمند و انسانی زندگی کنیم و
خانواده تشکیل دهیم ، بچه دار شویم و هیچ گاه به غیر از همسرمان ، به کس
دیگری فکر نکنیم . هیچ گاه به جز همسرمان ( حال چه همسر اکنون و چه همسر
آینده مان) با کسی ، خارج از عرف صمیمی نشویم!
به امید آن روز
ای کاش صدا و سیما، حداقل در سریال ها و فیلم ها، این طور دوستی ها و
صمیمیت های خارج از عرف را تبلیغ نکند و به جای آن ، روابط خانوادگی
ارزشمند و هنجارساز را گسترش دهد.
سنگر فرهنگی هنری "بـــــــــــ نـــــون"